اینجا همه چیز درهمه

اینجا همه چیز درهمه

آموزش کسب درآمد از وبلاگ صد درصد تضمینی معرفی بهترین سایتهای کسب درآمد از اینترنت کسب و کار اینترنتی - کسب درآمد از سایت های کلیکی ایرانی
اینجا همه چیز درهمه

اینجا همه چیز درهمه

آموزش کسب درآمد از وبلاگ صد درصد تضمینی معرفی بهترین سایتهای کسب درآمد از اینترنت کسب و کار اینترنتی - کسب درآمد از سایت های کلیکی ایرانی

خلاصه قسمت چهاردهم سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت 14 - چهارده سریال افسانه جومونگ

یون تابال خیلی تعجب میکنه و شما باید به فکر ولیعهدی باشید ، نه اینکه اینجا کار کنید ، جومونگ هم میگه من میخوام راه هارو یاد بگیرم و هدف مخصوص به خودم رو دارم ، خلاصه یون تا بال با مشورت دخترش و اعضاش تصمیم میگیره که اونو قبول کنه . این خبر که جومونگ به عنوان کارگر یون تا بال داره واسش کار میکنه به شاه میرسه و شاه هم میره پیش بانو یوها و موضوع رو بهش میگه . یوها هم میگه که من به جومونگ اعتماد دارم اون میدونه که چیکار داره میکنه. 

http://www.jumong.ir/photos/661433-jumong.ir-p14-s1.jpg

همینطور که در قسمت قبل دیدید تسو و وزیر اعظم به دیدن فرمانده شهر هیون تو ( یانگ جونگ ) میرند . یانگ جونگ هم اسقبال خوبی از اونا نمیکنه و میگه که خود شاه ( گیوم وا ) باید بیاد اینجا و بعدش خواسته های امپراطور ما رو تصدیق کنه تا ما از جنگ با شما دست برداریم . تسو از این جریان و تحقیر خیلی عصبانی میشه و به فکر چاره می افته .

http://www.jumong.ir/photos/1177207-jumong.ir-p14-s2.jpg

بر میگردیم به بویو ... توچی که همچنان از حمایت شاهزاده یونگ پو برخوردار هستش ، به یونگ پو پیشنهاد کمک میده و میگه که ما میدونیم که شما از طرف هان تحریم شدین و قحطی نمک اومده ، اما من برای شما نمک قاچاق میکنم و بهتون میدم تا شما نمک بویو رو  تامین کنید و نظر شاه رو به خودتون و ولیعهدی جلب کنید . یونگ پو هم قبول میکنه . یومی یول پیش گیوم وا میاد و بهش میگه که شما برای انتخاب ولیعهدی با من مشورت نکردید و فکر نکنم که این به صلاحتون باشه ، گیوم وا هم میگه که من همیشه به تو اعتماد داشتم و باهات درد دل میکردم ، اما تو از اعتماد من سو استفاده کردی و هموسو رو بیست سال از من مخفی نگه داشتی و در نهایت باعث کشتنش شدی از این به بعد با تو در هر اموری مشورت نمیکنم. یومی یول هم عصبانی میشه و همه ی پیشگو ها رو احضار میکنه .

http://www.jumong.ir/photos/3832717-jumong.ir-p14-s3.jpg

توچی یک نامه برای  یون تابال مینویسه واز اون میخواد که نمک هایی رو که ازشون گرفته ، بهشون پس بده وگرنه با اونا وارد جنگ میشه ، بعد نامه رو به بویونگ میده و میگه اینو به خونه یون تابال ببر . یون تابال اول قبول میکنه که نمک ها رو بهشون پس بده . اما بعد از مدتی و با مشورت سایونگ  کمی دچار تردید میشه و دست نگه میداره .

http://www.jumong.ir/photos/7756086-jumong.ir-p14-s4.jpg

سوسانو  به سمت جومونگ میره و  بهش میگه که شاهزاده تسو در شهر هیون تو هستش و میخواد با فرماندار اونجا مشکلات بویو و هیون تو رو حل کنه ، یونگ پو هم میخواد با رفع مشکل نمک ، اعتماد شاه رو جلب کنه ، تو برای ولیعهدی نمیخوای اقدامی کنی ؟ و بعدش بهش میگه که اگه بخوای ولیعهد بشی من میتونم کمکت کنم . اما جومونگ میگه که من هیچ قابلیتی ندارم و به درد این کار نمیخورم

http://www.jumong.ir/photos/5090084-jumong.ir-p14-s5.jpg

تسو که در هیون تو هستش ، همش سعی به حل اختلاف داره ، اما یانگ جونگ محلش نمیذاره ، تا اینکه تسو یه تصمیم تنفر انگیز میگیره و به همراه  محافظش مخفیانه به بویو بر میگرده ، جومونگ هم تصمیمش رو میگیره و قصد میکنه که ولیعهد بشه . برای همین موسونگ و ماری و اویی و هیوپ رو یه جا جمع میکنه و موضوع رو بهشون میگه و ازشون میخواد که کمکش کنند و به موسونگ داخل قصر یه پست و مقام خوب میده تا براش جاسوسی کنه .

http://www.jumong.ir/photos/616600-jumong.ir-p14-s6.jpg

تسو و نارو ( محافظ تسو ) به بویو میرسند و میرند به سمت مامور وفادار گیوم وا و تهدید به مرگش میکنند و ازش محل دفن هموسو رو میپرسند و اونم به زور شمشیر محل دفن هموسو رو به تسو میگه. تسو ، محافظش رو به سمت معبدی که هموسو در اونجا دفن بود میفرسته و خودش به اقامتگاه یون تابال میره و مخفیانه به دیدن سوسانو میره تا دل بده و قلوه بگیره

http://www.jumong.ir/photos/5258615-jumong.ir-p14-s7.jpg

در همین حین ، جومونگ به دیدن سوسانو میاد و میبینه که تسو داخل اتاق سوسانو هستش ، خلاصه تسو  سر جومونگ داد میزنه و میگه که تو آبروی ما رو بردی و تخت سلطنتی رو به بازی گرفتی

http://www.jumong.ir/photos/9008865-jumong.ir-p14-s8.jpg

تسو و نارو به اقامتگاه  یانگ جونگ بر میگردند و با یک هدیه به سمتش میرند ، تسو سر ژنرال هموسو رو برای  یانگ جونگ به هدیه میاره و بهش میگه که من هموسو رو کشتم و سر ژنرال هموسو رو به شما تقدیم میکنم تا شما اونو به پادشاه خودتون بدید تا مقامتون بالا بره ، یانگ جونگ هم میگه که من هم به تو کمک میکنم تا ولیعهد بویو بشی .

http://www.jumong.ir/photos/771351-jumong.ir-p14-s9.jpg

توچی هم طبق قولی که به یونگ پو داده بود ، 1000 بسته نمک رو قاچاق میکنه و به یونگ پو میده تا ببره به قصر و نظر پادشاه رو جلب کنه . شاه هم خیلی خوشحال میشه ، دقایقی بعد تسو وارد قصر میشه و به سمت شاه میاد و خبر لغو تحریم تجارت با هان رو بهش میده و با صد هزار کیسه نمک بر میگرده . شاه هم  میدونست  که یانگ جونگ به این راحتی ها قبول نمیکنه ، ازش در مورد این کار پرسید و تسو هم یه مشت دروغ تحویل پادشاه میده

http://www.jumong.ir/photos/2025592-jumong.ir-p14-s10.jpg

سوسانو هم این خبر رو به جومونگ میده ، اما جومونگ بی تفاوت نشون میده و میگه خبر خیلی خوبیه که مشکل بویو حل شده ، از اون طرف هم پیشگو ها به قصر یومی یول میان و یومی یول جریان رو براشون میگه و تصمیم میگیرند که جلوی پادشاه رو بگیرند . در همین حین یکی از فالگیر ها میگه که چند وقت پیش که به دیدن کمان دامول رفته بودم ، دیدم شکسته شده و این برای ما اصلا خوب نیست .

http://www.jumong.ir/photos/5817061-jumong.ir-p14-s11.jpg
 

خلاصه قسمت 14 - چهارده سریال افسانه جومونگ

خلاصه قسمت 14 - چهارده سریال افسانه جومونگ

یون تابال خیلی تعجب میکنه و شما باید به فکر ولیعهدی باشید ، نه اینکه اینجا کار کنید ، جومونگ هم میگه من میخوام راه هارو یاد بگیرم و هدف مخصوص به خودم رو دارم ، خلاصه یون تا بال با مشورت دخترش و اعضاش تصمیم میگیره که اونو قبول کنه . این خبر که جومونگ به عنوان کارگر یون تا بال داره واسش کار میکنه به شاه میرسه و شاه هم میره پیش بانو یوها و موضوع رو بهش میگه . یوها هم میگه که من به جومونگ اعتماد دارم اون میدونه که چیکار داره میکنه. 

http://www.jumong.ir/photos/661433-jumong.ir-p14-s1.jpg

همینطور که در قسمت قبل دیدید تسو و وزیر اعظم به دیدن فرمانده شهر هیون تو ( یانگ جونگ ) میرند . یانگ جونگ هم اسقبال خوبی از اونا نمیکنه و میگه که خود شاه ( گیوم وا ) باید بیاد اینجا و بعدش خواسته های امپراطور ما رو تصدیق کنه تا ما از جنگ با شما دست برداریم . تسو از این جریان و تحقیر خیلی عصبانی میشه و به فکر چاره می افته .

http://www.jumong.ir/photos/1177207-jumong.ir-p14-s2.jpg

بر میگردیم به بویو ... توچی که همچنان از حمایت شاهزاده یونگ پو برخوردار هستش ، به یونگ پو پیشنهاد کمک میده و میگه که ما میدونیم که شما از طرف هان تحریم شدین و قحطی نمک اومده ، اما من برای شما نمک قاچاق میکنم و بهتون میدم تا شما نمک بویو رو  تامین کنید و نظر شاه رو به خودتون و ولیعهدی جلب کنید . یونگ پو هم قبول میکنه . یومی یول پیش گیوم وا میاد و بهش میگه که شما برای انتخاب ولیعهدی با من مشورت نکردید و فکر نکنم که این به صلاحتون باشه ، گیوم وا هم میگه که من همیشه به تو اعتماد داشتم و باهات درد دل میکردم ، اما تو از اعتماد من سو استفاده کردی و هموسو رو بیست سال از من مخفی نگه داشتی و در نهایت باعث کشتنش شدی از این به بعد با تو در هر اموری مشورت نمیکنم. یومی یول هم عصبانی میشه و همه ی پیشگو ها رو احضار میکنه .

http://www.jumong.ir/photos/3832717-jumong.ir-p14-s3.jpg

توچی یک نامه برای  یون تابال مینویسه واز اون میخواد که نمک هایی رو که ازشون گرفته ، بهشون پس بده وگرنه با اونا وارد جنگ میشه ، بعد نامه رو به بویونگ میده و میگه اینو به خونه یون تابال ببر . یون تابال اول قبول میکنه که نمک ها رو بهشون پس بده . اما بعد از مدتی و با مشورت سایونگ  کمی دچار تردید میشه و دست نگه میداره .

http://www.jumong.ir/photos/7756086-jumong.ir-p14-s4.jpg

سوسانو  به سمت جومونگ میره و  بهش میگه که شاهزاده تسو در شهر هیون تو هستش و میخواد با فرماندار اونجا مشکلات بویو و هیون تو رو حل کنه ، یونگ پو هم میخواد با رفع مشکل نمک ، اعتماد شاه رو جلب کنه ، تو برای ولیعهدی نمیخوای اقدامی کنی ؟ و بعدش بهش میگه که اگه بخوای ولیعهد بشی من میتونم کمکت کنم . اما جومونگ میگه که من هیچ قابلیتی ندارم و به درد این کار نمیخورم

http://www.jumong.ir/photos/5090084-jumong.ir-p14-s5.jpg

تسو که در هیون تو هستش ، همش سعی به حل اختلاف داره ، اما یانگ جونگ محلش نمیذاره ، تا اینکه تسو یه تصمیم تنفر انگیز میگیره و به همراه  محافظش مخفیانه به بویو بر میگرده ، جومونگ هم تصمیمش رو میگیره و قصد میکنه که ولیعهد بشه . برای همین موسونگ و ماری و اویی و هیوپ رو یه جا جمع میکنه و موضوع رو بهشون میگه و ازشون میخواد که کمکش کنند و به موسونگ داخل قصر یه پست و مقام خوب میده تا براش جاسوسی کنه .

http://www.jumong.ir/photos/616600-jumong.ir-p14-s6.jpg

تسو و نارو ( محافظ تسو ) به بویو میرسند و میرند به سمت مامور وفادار گیوم وا و تهدید به مرگش میکنند و ازش محل دفن هموسو رو میپرسند و اونم به زور شمشیر محل دفن هموسو رو به تسو میگه. تسو ، محافظش رو به سمت معبدی که هموسو در اونجا دفن بود میفرسته و خودش به اقامتگاه یون تابال میره و مخفیانه به دیدن سوسانو میره تا دل بده و قلوه بگیره

http://www.jumong.ir/photos/5258615-jumong.ir-p14-s7.jpg

در همین حین ، جومونگ به دیدن سوسانو میاد و میبینه که تسو داخل اتاق سوسانو هستش ، خلاصه تسو  سر جومونگ داد میزنه و میگه که تو آبروی ما رو بردی و تخت سلطنتی رو به بازی گرفتی

http://www.jumong.ir/photos/9008865-jumong.ir-p14-s8.jpg

تسو و نارو به اقامتگاه  یانگ جونگ بر میگردند و با یک هدیه به سمتش میرند ، تسو سر ژنرال هموسو رو برای  یانگ جونگ به هدیه میاره و بهش میگه که من هموسو رو کشتم و سر ژنرال هموسو رو به شما تقدیم میکنم تا شما اونو به پادشاه خودتون بدید تا مقامتون بالا بره ، یانگ جونگ هم میگه که من هم به تو کمک میکنم تا ولیعهد بویو بشی .

http://www.jumong.ir/photos/771351-jumong.ir-p14-s9.jpg

توچی هم طبق قولی که به یونگ پو داده بود ، 1000 بسته نمک رو قاچاق میکنه و به یونگ پو میده تا ببره به قصر و نظر پادشاه رو جلب کنه . شاه هم خیلی خوشحال میشه ، دقایقی بعد تسو وارد قصر میشه و به سمت شاه میاد و خبر لغو تحریم تجارت با هان رو بهش میده و با صد هزار کیسه نمک بر میگرده . شاه هم  میدونست  که یانگ جونگ به این راحتی ها قبول نمیکنه ، ازش در مورد این کار پرسید و تسو هم یه مشت دروغ تحویل پادشاه میده

http://www.jumong.ir/photos/2025592-jumong.ir-p14-s10.jpg

سوسانو هم این خبر رو به جومونگ میده ، اما جومونگ بی تفاوت نشون میده و میگه خبر خیلی خوبیه که مشکل بویو حل شده ، از اون طرف هم پیشگو ها به قصر یومی یول میان و یومی یول جریان رو براشون میگه و تصمیم میگیرند که جلوی پادشاه رو بگیرند . در همین حین یکی از فالگیر ها میگه که چند وقت پیش که به دیدن کمان دامول رفته بودم ، دیدم شکسته شده و این برای ما اصلا خوب نیست .

http://www.jumong.ir/photos/5817061-jumong.ir-p14-s11.jpg
 

سانسورهای افسانه جومونگ

 

سلام با افسانه جومونگ در خدمتتان هستم نظر بدهید از وبلاگ هم حمایت کنید فقط با چند کلیک تبلیغاتی 

 


حقیقتش از دوهفته پیش به علت بازدید تقریبا خوب سایت تصمیم گرفتم که حذفیات رو دیگه ادامه ندم ، خوب حیفه که سایتی که طرفداراش زیاد هستند به خاطر قسمت حذفیات ف ی ل ت ر بشه و بهونه دست کسی بدیم . اما از اون زمان رگبار درخواست ها و ایمیل ها و پی ام باعث شد که دوباره حذفیات رو بذارم ، پناه بر خدا ، انشالله که مشکلی پیش نیاد .
وقتی شاه میره دنبال جومونگ و بعد از مبارزه باهاش برخورد میکنه و به جومونگ میگه بیا با هم مشروب بخوریم که اینجا داخل فیلم چایی دوبله شد .

http://www.jumong.ir/photos/9689441-gumva.jpg

وقتی جومونگ بر می گرده به قصر ، بالای سر مادرش میره دستاش رو میبوسه که حذف شد

http://www.jumong.ir/photos/6039146-jumong.jpg

سوسانو که میون جومونگ و تسو و علاقش به اونا گیر کرده ، به اونا فکر میکنه و خاطرات گذشته رو به یاد میاره .

http://www.jumong.ir/photos/5857047-sosano.jpg

http://www.jumong.ir/photos/5600519-sojum.jpg

بخشهایی از بازی یو می یول حذف شد که اصلا معلوم نیست چرا ؟؟؟

http://www.jumong.ir/photos/4458038-uyoumiu.jpg

جومونگ وقتی به قصر بر میگرده با مو پال مو صحبت میکنه و بهش میگه که ببخشید که نتونستم برات شراب بیارم که داخل فیلم دارو ترجمه شد .

http://www.jumong.ir/photos/340289-mopal.jpg

در بخشی که شاه داره دنبال کسی میگرده که اسلحه ها رو قاچاق کرده ، یومیول از دور میاد که این تکه هم حذف شد

http://www.jumong.ir/photos/2752894-youmi.jpg

سانسوری های قسمت دهم سریال افسانه جومونگ


متاسفانه صدا و سیما در دوبله ی سریال افسانه جومونگ خیلی بد کار کرد . کافیه که شما این سریال رو با زبان اصلی بشنوید و ببینید ، بسیار جذاب تر میشه براتون . حتی با اینکه زیر نویس فارسی هستش ، اما خیلی جذابیت بیشتری داره . در قسمت دهم سریال به واضح صدای ریزی زیر صدای دوبله می اومد که در واقع صدای اصلی بازیگران بود . اصلا صدا ها با شخصیت ها جور نیست ، مخصوصا صدای سوسانو ، جومونگ ، واقعا صداهایی نبودند که مخصوص این شخصیت ها باشند . امیدوارم مدیر دوبلاژ در قسمتهایی که جومونگ وارد دنیای مبارزه و جنگ میشه و در کل ،  قسمتهای آینده صدای جومونگ رو اینطور بچگونه نگه نداشته باشه و مثل سریال امپراطور دریا تغییر دوبلور داشته باشیم . در نهایت باز هم تشکر میکنیم ازشون ، چون دوبلاژ چنین کار بزرگی کار آسونی نیست .

حذفیات قسمت دهم سریال افسانه جومونگ هم که طبق معمول اینقدر زیاد بود که آدم نمیدونه کجاش رو بگه . در واقع قسمتهایی که از شبکه سوم پخش میشه ، مثل یک درخت میمونه که شاخ و برگهاش رو کوتاه کنند ، چیزی از سریال کم نمیشه ، اصل ماجرا پخش شد ... با هم چند قسمت اصلی سانسوریها رو میبینیم که باز هم محتاطانه و با زیرکی زیبایی حذف شد .

در دقیقه های 6 به بعد ، شاه خوابش نمیبره ، بانو یوها رو صدا میزنه و با هم مشروب میخورند و حرف میزنند



در دقیقه های 12 به بعد هم وقتی مسئول کاروان یون تا بال میخواد مخ مو پال مو رو بزنه ، واسش مشروب از جنس خوب میاره



در دقیقه های 21 به بعد صحنه هایی از قمار موسونگ

 

در دقیقه های 23 به بعد ، جومونگ به مو پال مو قول دوش شراب رو میده و میگه که اومدم قصر کاری میکنم که دوش شراب بگیری



در دقیقه 25 به بعد وقتی سوسانو به سایونگ میگه من و جومونگ جون همدیگرو نجات دادیم و خوبه که با هم دوست باشیم سایونگ میگه شاید نسبت به اون احساس دیگه ای داری که سوسانو مسخره می کنه و میگه چرا من نسبت به اون احساسی داشته باشم؟



در دقیقه های 52 به بعد هم وقتی مو پال مو رو میارند داخل خونه یون تا بال ، تا براشون سلاح درست کنه ، نوکرشون واسش شراب میریزه و میگه امشب واسه تو چند تا دختر جور میکنم و ...





در دقیقه 56 وقتی یانگ پو میاد از توچی رشوه بگیره ، بویونگ براشون مشروب میاره و توچی میگه که بویونگ بین برده ها زیبا ترین و اگه بخواین واستون امشب اینو جورش میکنم



البته صحنه های دیگه ای هم بود که زیاد اهمیت نداشت . اگه متوجه شده باشید ، اصلا سانسوریهای این قسمت در اصل موضوع تاثیر گذار نبود و در واقع یک سری حرفهای نادرست که در فرهنگ ما هم جایی نداره به درستی حذف شد.

سانسوری های قسمت هشتم سریال افسانه جومونگ


سانسوریهای این قسمت بیشتر کلامی بود و باز هم به نظر من به جا بود . در بیشتر اوقات از کلمه ای به نام حروم زاده و ... استفاده میشد که تلویزیون سراسری کلمه ملایم تر و بهتری واسش انتخاب میکرد و یک جا هم چاپلوسی های بیش از حد ماری در برابر جومونگ و تعظیم به اون به طور بهتری بیان شد ...

در دقیقه های 19 به بعد برگشتن سوسانو به خانه و در آغوش گرفتن یون تا بال










سانسوری های قسمت هفتم سریال افسانه جومونگ


سانسوریهای قسمت هفتم سریال افسانه جومونگ هم با توجه به اینکه همه رده های سنی (مخصوصا نوجوانان) مشتاق تماشای این سریال هستند ، به جا بود ، چون یک سری سکانس های غیر اخلاقی و خشن به طور مطلوب از شبکه سراسری حذف شد. قبول دارم که صحنه های حذف شده ، چیز مهمی نبود و ما در ویدیوهای خانگی و فیلم هایی که در خانه میبینیم شاید هزاران بار با این صحنه ها برخورد کرده باشیم ، اما اینجا بحث بر روی 70 میلیون بیننده و پخش سراسری بود. با هم صحنه های حذف شده رو میبینیم ...

در دقیقه های 15 به بعد بعضی از صحنه ها مثلا وقتی بویونگ میخواست جومونگ رو مداوا کنه و خاطرات اخراج شدنش از قصر رو به خاطر میاره . که در واقع این صحنه هم در قسمت سوم سریال حذف شده بود و مجددا حذف شد)





در دقیقه های 24 به بعد وقتی که موسونگ در مورد بانو یوها و سرنوشتش با هموسو صحبت میکنه ، هموسو به یاد گذشتش می افته و خاطرات گذشته رو به یاد میاره (این صحنه در قسمت دوم هم حذف شده بود که دوباره هم داخل قسمت هفتم حذف شد)



در دقیقه های 27 به بعد سکانس کوچکی از دیدار ابتدایی یو می یول و یون تا بال ( دلیل حذفش معلوم نیست ، چون هیچ وقت کاهن نمیاد با یون تا بال مشروب بخوره که !!! یه نوشیدنی معمولی بود ، حذفش معنی نمیداد )



در دقیقه های 34 به بعد ، دست درازی تسو به سوسانو ، مبارزه سوسانو و تسو و یک سری حرکات نمایشی . حدود 3 دقیقه حذف شد ، که بعضی از صحنه ها رو در زیر مشاهده میکنید.














و در نهایت اسیر کردن سوسانو که به خاطر بعضی از صحنه های خشن حذف شد ...





سانسوری های قسمت ششم سریال افسانه جومونگ


بعد از اینکه جومونگ از تسو در میدان تمرین شکست میخوره ، از شکسته شدن شمشیر خیلی عصبانی میشه و تصمیم میگیره که پیش مو پال مو ( رئیس اسلحه سازی قصر ) بره و با دادن مشروب به عنوان رشوه ، ازش میخواد که بهش شمشیر درست کردن رو یاد بده.



در بین صحبت هاشون هم مو پال مو به جومونگ میگه که من با اینکه بیرون از قصر هستم ، اما از شما چیزهای زیادی شنیدم ، و در ادامه میگه که من شنیدم که شما پرنس تسو رو شکست دادید . در صورتی که متن اصلی به این صورت بود که من از  ارتباط شما با دختری از قصر پیش گویی با خبر شدم و از ارتباطتون با خبرم و میدونم که با اون دختر در انبار بودید.(اینجا خیلی بد ترجمه شده بود ، چون توی قسمت قبلی نشون داد که مو پال مو در اون محل امتحان مقاومت شمشیر حظور داشت و شکست تسو از جومونگ رو دید ، دیگه چیز پنهانی نبود که موپال مو گفت من با اینکه از قصر بیرونم اما از داخل قصر خبر دارم و یه چیزایی شنیدم ازتون)


در دقیقه های 29 به بعد جومونگ بعد از اینکه شمشیرش رو درست میکنه ، شب ، پیش مو پال مو میره ، و مو پال مو میگه که باید چند بار دیگه هم این کارو انجام بدی تا محکم تر بشه و در همین حین از خوردن مشروب زیاد بیهوش میشه و جومونگ اونو رو تخت میخوابونه



در دقیقه های 32 به بعد خوردن مشروب گیوم وا و فرمانده هیون تو ...



در دقیقه های 35 به بعد ، شاه به پیشنهاد یومی یول به وزیر دستور میده که به آهنگرها بگه که دست از درست کردن اسلحه بردارند،اما صحبت های یومی یول پخش نشد. البته چیز بدی هم نبود ، اما نمیدونم چرا حذف شد.


سانسوری های قسمت هفتم سریال افسانه جومونگ رو در سه شنبه هفته بعد ببینید.

سانسوری های قسمت پنجم سریال افسانه جومونگ


سانسوری های این قسمت چیز مهمی نبود و حذفش از ماجرا ، داستان رو  نا مفهوم نمیکرد

در دقیقه های 27 به بعد .... نیایش کاهن یو می یول






در دقیقه های 60 به بعد... ( زنده موندن هموسو به خواست خدای آسمان و زمین ترجمه شد در صورتی که اونا یک خدای واحد ندارند و از جمله ی خدیان استفاده میکنند و بهتر هم همین بود که خدا ترجمه بشه ، چون به نظر من نباید عقاید یک کشور بیگانه وارد اعتقاد های ما بشه)



در پایان میخواستم بگم که هدف از بازگو کردن حذفیات و سانسوری ها فقط درک راحت تر سریال هستش. و اینکه بعضی از مسایل گنگ سریال برامون رفع ابهام بشه.

سانسوری های قسمت سوم سریال افسانه جومونگ


در دقیقه های 9 به بعد به دنیا اومدن جومونگ و وضع حمل کردن بانو یوها



بعد از اینکه سه پسر پادشاه گوم وا به اردوگاه میان و میگن که میخوایم به سپاه شما کمک کنیم در دقیقه های 33 به بعد یو می یول ( کاهن ) برای پیروزی در جنگ دعا میکنه


 و در ادامه جومونگ یکی از پیش کاران کاهن رو که قبلا باهاش در ارتباط بوده رو میبینه و دنبالش میکنه و به زور اونو در آغوش میگیره



در دقیقه 52 به بعد ، زمانی که شاه و سپاهش به بویو بر میگرده ، خودشونو برای جشن شکر گذاری آماده میکنن.در این بین جومونگ در حال رفتن به مکان جشن بود که صدای خنده های دختران جوانی رو میشنوه و یواشکی دخترهایی رو که در حال حاظر شدن و لباس پوشیدن برای جشن بودند رو از لای در نگاه میکنه.



در دقیقه های 54 به بعد جومونگ از دوباره سراغ همو دختری که در اردوگاه به زور در آغوشش گرفته بود میره و به زور اونو داخل انبار میبره و ازش میخواد که همیشه به دیدن جومونگ بیاد،اما دختر میگه که این جز رسم کسانی که در قصر فالگیری و کاهن بزرگ هستند نیست.در همین حین سربازان برای بازرسی و نگهبانی به سمت انبار میان و بعد از بازرسی در انبار رو میبندند و جومونگ و پیشکار کاهن در انبار زندانی میشند.



مراسم تمام میشه و برادر ناتنی جومونگ دنبالش میگرده و میبینه که جومونگ با اون دختر در انبار خوابیده،به این دلیل بود که شاه تصمیم میگیره جومونگ رو مجازات کنه.

سانسوری های قسمت دوم سریال افسانه جومونگ


در دقیقه های 42 به بعد وقتی هموسو برای کمک به بانو یوها برای آب آوردن از چشمه میره پیشش و کمکش میکنه.در وسط دشت کمی استراحت میکنند و هموسو به بانو یوها میگه که از این وضع که تورو توی کوهستان میبینم رنج میبرم و احساس گناه میکنم،اما یوها میگه که  من از بچگی به هموسو علاقه پیدا کردم و حالا که پدر و قبیله ام مردند، از اینکه اینجا هستم و به هموسو برای انتقام پدرم به سپاهش کمک میکنم.خوشحالم و هموسو بانو یوها در آغوش میگیره.



در ادامه شاهزاده گوم وا وقتی میبینه که هموسو بانو یوها رو در آغوش گرفته پیش کاهن قصر میره و میگه که لزومی نداره که نگران تغییر سرنوشت من به وسیله یوها بشی،چون اون به هموسو علاقه داره و چون من به هموسو علاقه دارم از عشقم میگذرم به خاطر هموسو،.کاهن هم دستور میده که برای ولیعهد مشروب و غذا بیارن.



در دقیقه 50  به بعد سریال جومونگ هموسو پیش بانو یوها میره و ازش درخواست ازدواج میکنه و میگه که من بلد نیستم ابراز علاقه کنم،بعد انگشتر خودش رو توی دستای بانو یوها میندازه و بانو یوها رو در آغوش میگیره

سانسورهای جالب سریال افسانه جومونگ